پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

پسر گل مامان و بابا

خاطره ی روز عاشورا

صبح روز عاشورا تلویزیون داشت عزاداری پخش میکرد و من نشسته بودم و به عزاداری گوش میدادم پارسا هم حوصله اش سر رفته بود و هی داشت بهونه میگرفت که پاشیم بیرون بریم این بود که اومد دست منو کشید که پاشم، و متوجه اشکهای من شد و ازم پرسید که چی شده که داری گریه میکنی؟ منم گفتم یه امام داریم که خیلی خوبه و مهربونه و... اسمش امام حسینه؛ یه آدم بدی که اسمش یزیده اونو همراه بچه های کوچولوش و دوستاش کشته با شنیدن این داستان پارسا هول هولکی دویده طرف بابایی و با نگرانی میگه بابایی بابایی میدونی؟... امام حسینو کشتنش نی نی هاشم کشتن ( امام حسینو یه طوری تلفظ میکنه که انگار میگه"عمو محسن"  ) بابایی : آر...
2 آذر 1393